۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

مکث

برای من همیشه زهرمارش می‌ماند. از همه چیز و هر شخص تنها زهرمارش برای من می‌ماند. رنگ هایشان را جای دیگری باخته اند. عادت کرده ام هر روز بلند شوم، زهرماری ها را در لیوان بریزم و مثل شاخه ای زمستان زده وزن کلاغ هایشان را تحمل کنم.

  • نظرات [ ۰ ]
    • بهار ‌‌
    • چهارشنبه ۲۵ بهمن ۰۲

    سوتِ کتری

    دقیقه ی هفتم گفت: دست کشیدن از همه چیز.

    دقیقه هشتم گفتم: دست کشیدنِ همه چیز از تو.

    دقیقه ی نهم هیچ نگفتیم: آشوب و تلاطم.

  • نظرات [ ۰ ]
    • بهار ‌‌
    • شنبه ۲۱ بهمن ۰۲
    زخمی بر او بزن
    عمیق‌ تر از انزوا.