۲ مطلب در جولای ۲۰۲۵ ثبت شده است

something will happen

جز برلیوز در هوای خلوت اتاق منبسط و منقبض میشود و من سعی میکنم فکر قدم زدن کنار ساحل آمالفی را با قدم زدن صفحه به صفحه قطر کتاب ها فراموش کنم. گوشه تنهایی ام را اجرهای انتگرال و دیفرانسیل میچینم. صبح ها به زبان فرانسوی خودم را مشغول میکنم و اهسته اهسته، عصرها اسپانیایی. به همان سرعت خالی شدن لیوانهای چایی ام، حوصله ام سر میرود. دنیایی که برای خود ساخته ام انگار حالا به سیاره میماند. متعلق به خودم است. ارامش به اسانی پیدا میشود. اما گم میشوم. گم میشوم و یکهو اضطراب چنان به سراغم می اید که گویی هشتمین گناه کبیره است. ان لحظه است که دل و جانم میرود برای دیدن یک چهره اشنا. تمامم یک مکالمه ارزو میکند. اما راه را ادامه میدم. فقط میخوام جوان باشم.

    • ری را ‌‌
    • سه شنبه ۲۲ جولای ۲۵

    فصل اول

    «یچیز جالبی بود که دیدم میگفت بازیگرای فرندز توی فصلای اول و دوم فقط ۲۰ خورده ای سالشونه و شغل درست حسابی ندارن، هنوز باهم صمیمی نشدن و همو پیدا نکردن، احساس شکست میکنن، ازدواج نکردن بچه ندارن و ازش شرمسارن

    ولی میدونی

    اونا هنوز فصل اولن

    و من و تو هنوز شاید توی فصل اول زندگی مونم نیستیم

    توی فصل آخر همه شون شغل خوبی دارن دوستای خوبی دارن 

    سالمن ازدواج کردن تغییر کردن.»

    • ری را ‌‌
    • سه شنبه ۱۵ جولای ۲۵